نوشته شده توسط : مريم

گذشت زمان

                  بر آنها که منتظر می مانند بسیار کند

                                                                                      بر آنها که می هراسند بسیار تند

                                بر آنها که زانوی غم در بغل می گیرند بسیار طولانی

و   بر آنها که به سرخوشی می گذرانند بسیار کوتاه است

اما     بر آنها که عشق می ورزند

                                            زمان را آغاز و پایانی نیست

                                                                          (ویلیام شکسپیر (



:: بازدید از این مطلب : 288
|
امتیاز مطلب : 43
|
تعداد امتیازدهندگان : 12
|
مجموع امتیاز : 12
تاریخ انتشار : 9 مرداد 1389 | نظرات ()
نوشته شده توسط : مريم

عشق کلمه ايست که بار ها شنيده مي شود ولي شناخته نمي شود.
عشق صداييست که هيچ گاه به گوش نمي رسد ولي گوش را کر مي کند.
عشق نغمه ي بلبليست که تا سحر مي خواند ولي تمام نمي شود.
عشق رنگيست از هزاران رنگ اما بي رنگ است.
عشق نواييست پر شکوه اما جلالي ندارد.
عشق شروعيست از تمام پايان ها اما بي پايان است.
عشق نسيميست از بهار اما خزان از آن مي تراود.
عشق کوششيست از تمام وجود هستي اما بي نتيجه.
عشق کلمه ايست بي معني ولي هزاران معني دارد.
عشق.........
عشق 10 عنصر است اما عنصر آخر آن تمام معني را مي رساند ولي معني آن گفتني نيست



:: بازدید از این مطلب : 330
|
امتیاز مطلب : 44
|
تعداد امتیازدهندگان : 13
|
مجموع امتیاز : 13
تاریخ انتشار : 9 مرداد 1389 | نظرات ()
نوشته شده توسط : مريم

 

گوشهایم میشنود ... چشمهایم میبیند ... دستانم هنوز احساس میکند ...

 

رمضان در راه است ...

 

قرار بود قلبم آماده باشد ...

 

قرار بود چشمانم ، گوشهایم ، تک تک اعضای وجودم ... همه و همه ... همه وهمه...

 

چند روز مانده تا مهمانی ؟

 

آی قلب یخ زده ... کجایی ؟؟؟... ... ...

 

شب قدر را چه حاصلی است برای دلهای خاموش ... دلهای غبار گرفته ...و بی رنگ خدا ...

 

افسوس و صد افسوس ...

 

گوشها یم میشنود ... چشمهایم میبیند...اما عملی ازپس این شنیده ها و دیده ها تغییر نمی

 

کند... با نشنیدن یکسان است ... و وای برمن ...

 

و چه مهربان است آن رب العالمین ... هنوز مهلتم داده ... هنوز نعمتم میدهد ...

 

وهنوز به یاد دارد م ...

 

آی قلب یخ زده از چه میگریزی ؟ از کدامین نوا ؟ از کدامین نور؟ ...

 

به کجا ؟...

 

مگر جز اینجا پناهگاهی هست ؟ مگر جز در اینجا مهربانی هست ؟... هرچه هست اوست ...

 

هر که هست  اوست ...  

 

هو الاول و الآخر و الظاهر و الباطن ...

 

یا الله ... یا الله ... یا الله ... یا الله ... یا الله ...

 

میهمانی یه پر صفایت ... میهمانی پر مهرت ... میهمانی پر نورت در راه است ....

 

یا الله ... قلبم را غبار غفلت تاریک کرده ... چرک گناه کثیف ...و یاد غیر تو خاموش ...

 

هیچ ندارد ... تنگ و تاریک و خاموش ... بی فروغ و بی نور ...

 

ای مهربانترین ... ای بخشنده ترین ... ای پاک ترین ...

 

هیچ ندارم جز دلی خسته از خود ...

 

از زشتی و تاریکی ...

 

قلبم را تو خود لایق حضور گردان ...

 

تو خود نور معنویت ده ... تو خود رنگ خداییش ده ...

 

خدایا  ...

خدایا ...

خدایا ...

 

رمضان در راه است ...



:: بازدید از این مطلب : 339
|
امتیاز مطلب : 50
|
تعداد امتیازدهندگان : 13
|
مجموع امتیاز : 13
تاریخ انتشار : 8 مرداد 1389 | نظرات ()
نوشته شده توسط : مريم

قاصدك

قاصدک غم دارم،
غم آوارگی و دربه دری،
غم تنهایی و خونین جگری
قاصدک وای به من همه از خویش مرا می رانند،
همه دیوانه و دیوانه ترم می خوانند
مادر من غم هاست،مهد و گهواره ی من ماتم هاست،
قاصدک دریابم!
روح من عصیان زده و طوفانیست،
آسمان نگهم بارانیست
قاصدک غم دارم،غم به اندازه سنگینی عالم دارم،
غم من صحراهاست،افق تیره او ناپیداست
قاصدک دیگر از این پس منم و تنهایی
و به تنهایی خود در هوس عیسایی،
و به عیسایی خود منتظر معجزه ای _غوغایی
قاصدک حال گریزش دارم،
می گریزم به جهانی که در آن پستی نیست،
پستی و مستی و بد مستی نیست
می گریزم به جهانی که مرا ناپیداست
شاید آن نیز فقط یک رویاست

اما قاصدك اينو برو به همه ي ستاره ها بگو كه

 دلم تنهاست تنهاست چون آقام در ديار آسمان ناپيداست

آقا جون بيا

يا علي

نظر يادتون نره رفقا



:: بازدید از این مطلب : 340
|
امتیاز مطلب : 39
|
تعداد امتیازدهندگان : 12
|
مجموع امتیاز : 12
تاریخ انتشار : 8 مرداد 1389 | نظرات ()
نوشته شده توسط : مريم

يا ابا صالح المهدی

به شکوه جوانه ها سوگند

                                        به تب سبز دانه ها سوگند               

که ز پا هيچ و هيچ ننشينم

                                         تا شکوفاي فجر را بينم                 

       عاقبت آن سوار می آيد

بی قراران قرار می آيد

 



:: بازدید از این مطلب : 342
|
امتیاز مطلب : 40
|
تعداد امتیازدهندگان : 12
|
مجموع امتیاز : 12
تاریخ انتشار : 8 مرداد 1389 | نظرات ()
نوشته شده توسط : مريم

اگر دعاي من امشب به آسمان برسد

 

چند گاهی می شود که دلتنگی زود به زود دق الباب می کند خانه دل را؛

چنان برگ زرد و خشکی که حتی منتظر نسیمی هم نیست برای بریدن و

افتادن.

هر بار هم بهانه ای دست می دهد، اما همه  بهانه هایی هستند بی بها!

گاهی حتی بین خنده و گریه نیز فاصله ها محو می شوند! 

راستی خوش به حال شاعرها

که در پیچ و خم قافیه و ردیف هایشان،

غم های پنهانی شان را به لباس واژگان مزین می کنند!

و از صفحه ی دلشان به صفحه ی کاغذ انتقال  می دهند !

و خوشا به حال پروانه ها.....

چرایش را تو خودت بهتر می دانی! 

آن قدر چشم به آسمان دوخته ا م

که دیگر ستاره ها هم چشم به راهی ام می کنند!

اما من به دنبال تکه ابری هستم که بیاید و بر من ببارد!

آب می خواهد این دل خشکی زده، باران می طلبد این صحرای وجود! 

نمی دانم تا چند سطر و صفحه پر میشود از واژه ها،

هر چقدر که باشد بی او، صفایی ندارد این نوشتن ها،

خوب می دانم هر گونه تغزلی بی غزل وجود او،

نه مطلعی دارد، نه مَخلصی!

 نه آغازی دارد نه پایانی

اگر دعای من امشب به آسمان برسد


گمان كنم كه خدا هم به دادمان برسد

رمق نمانده به جسمم, خدای من مددی!
مگر ز تو به تن مرده‌ام توان برسد

غمم ز دوری یار است، یار گمشده‌ام


چه می‌شود خبر از یار بی نشان برسد؟

چه می‌شود كه بیاید سوار مشرقی‌ام
و بر پیاده ی خسته، توان و جان برسد؟

پر از لطافت گل می‌شود نسیم چمن
اگر به فصل خزان یار مهربان برسد  

گلاب و عطر بپاشید در مسیر ظهور
گمان كنم كه هر آن لحظه میهمان برسد!

همیشه منتظرم دركنار جاده عشق
كه پیك خوش خبر از سمت جمكران برسد

تمام ذهن مرا پر نموده این پرسش
چه می‌كنیم اگر وقت امتحان برسد؟

خدا كند كه در این روز, روسپید شویم
چو كارنامه به آن مصلح جهان برسد

یقین بدان كه اثر می‌كند دعای فرج
و از عنایت آن صاحب‌الزمان برسد

شروع دفتر باور به نام او زیباست
اگر كه ختم غزل هم به پای آن برسد

 

 



:: بازدید از این مطلب : 371
|
امتیاز مطلب : 45
|
تعداد امتیازدهندگان : 12
|
مجموع امتیاز : 12
تاریخ انتشار : 8 مرداد 1389 | نظرات ()
نوشته شده توسط : مريم

به يادتان

اتاق خلوت پاکی است

برای فکر چه ابعاد ساده ای دارد !

دلم عجیب گرفته است

خیال خواب ندارم

دلم گرفته

 دلم عجیب گرفته است

و هیچ چیز

نه  دقایق خوشبو ,که روی شاخه ی نارنج می شود خاموش

نه  صداقت حرفی , که در سکوت میان دو برگ این گل خوشبوست

نه هیچ چیز مرا از هجوم خالی اطراف

نمی رهاند

و فکر میکنم

که این ترنم موزون حزن تا به ابد

شنیده خواهد شد

نظر يادتون نره



:: بازدید از این مطلب : 390
|
امتیاز مطلب : 37
|
تعداد امتیازدهندگان : 12
|
مجموع امتیاز : 12
تاریخ انتشار : 8 مرداد 1389 | نظرات ()
نوشته شده توسط : مريم

جمعه هایم بی تو بی معناست، مهدی جان بيا

دل درون سینه ام تنهاست، مهدی جان بيا

در فراقت می چکد اشک روان از دیده ام

حال و روز خلوتم غوغاست، مهدی جان بيا

یاد پرشور تو زینب بخش افکار من است

دم به دم نام تو بر لب هاست، مهدی جان بيا

بی وجود تو ندارد کل هستی رنگ و بو

این جهان با بودنت زیباست، مهدی جان بيا

گرچه دیدارت میسر نیست بر چشمان من

این دل اما با غمت شیداست، مهدی جان بيا

دست های التماسم در دعای ندبه ها

خود نشان غصه در دنیاست، مهدی جان بيا

جمکران قلب من دارالولای عشق توست

مجلس شوقت در آن برپاست، مهدی جان بيا

تا همان صبح ظهورت انتظارت می کشم

آرزویم دیدن مولاست، مهدی جان بيا

داغ غربت عاشقان مخلصت را خسته کرد

چشم بر در حضرت زهراست، مهدی جان بيا



:: بازدید از این مطلب : 441
|
امتیاز مطلب : 43
|
تعداد امتیازدهندگان : 12
|
مجموع امتیاز : 12
تاریخ انتشار : 8 مرداد 1389 | نظرات ()
نوشته شده توسط : مريم

راه خوشبختی!؟

خوشبختی با آرزو, نذر و ... بدست نخواهد آمد.

خوشبختی ما به آنچه که در درون ما قرار دارد و آنچه که ساخته ايم بستگی دارد

در واقع همه چيز به خواست ما بستگی دارد و هميشه يا    اكثر اوقات  اون اتفاقي مي افته كه ما بار ها اون را تجسم يا بهش فكر كرديم

راستش خوشبختي به معني اين  كه هر وقت اوضاع بر وفق مراد ما بود يا اين كه مثلا به همه ي خواسته هامون رسيديم يا هر چي ميخوايم رو داشته باشيم نيست

يعني هر جا در هر موقعيت و هر زمان  تو من هممون مي تونيم خوشبخت ترين آدم روي زمين باشيم

فقط اينو يادت باشه كه تو كه من كه هممون با قدرت فكرمون همه چيز رو ميتونيم جذب كنيم فقط

صبر

 انرژي مثبت

ايمان قلبي

توكل به خدا

و

اعتماد به نفس

يا علي

نظر يادتون نره ها   



:: بازدید از این مطلب : 384
|
امتیاز مطلب : 43
|
تعداد امتیازدهندگان : 13
|
مجموع امتیاز : 13
تاریخ انتشار : 7 مرداد 1389 | نظرات ()
نوشته شده توسط : مريم

به نام خدا

خداوند میفرماید :

من در نزديكي گمان بنده مومن خودم هستم .

گمان نيك  نيكي و گمان بد  بدي براي او به همراه دارد . امام رضا علیه السلام

 

الحجر : 56   قالَ وَ مَنْ يَقْنَطُ مِنْ رَحْمَةِ رَبِّهِ إِلاَّ الضَّالُّونَ


حضرت ابراهیم علیه السلام گفت: «جز گمراهان، چه كسى از رحمت پروردگارش نا امید مى‏شود؟


يوسف : 87   يا بَنِيَّ اذْهَبُوا فَتَحَسَّسُوا مِنْ يُوسُفَ وَ أَخيهِ

وَ لا تَيْأَسُوا مِنْ رَوْحِ اللَّهِ إِنَّهُ لا يَيْأَسُ مِنْ رَوْحِ اللَّهِ إِلاَّ الْقَوْمُ الْكافِرُونَ


حضرت یعقوب  علیه السلام به فرزندانش فرمود:
پسرانم! برويد، و از يوسف و برادرش جستجو كنيد و از رحمت خدا نا امید نشويد كه تنها گروه كافران، از رحمت خدا مأيوس مى‏شوند


الزمر : 53   قُلْ يا عِبادِيَ الَّذينَ أَسْرَفُوا عَلى‏ أَنْفُسِهِمْ

لا تَقْنَطُوا مِنْ رَحْمَةِ اللَّهِ إِنَّ اللَّهَ يَغْفِرُ الذُّنُوبَ جَميعاً إِنَّهُ هُوَ الْغَفُورُ الرَّحيمُ


خداوند به آخرین نبی خود محمد صلی الله علیه وآله میفرماید :

بگو: «اى بندگان من كه بر خود اسراف و ستم كرده‏ايد! از رحمت خداوند نا اميد نشويد كه خدا همه گناهان را مى‏آمرزد، زيرا او بسيار آمرزنده و مهربان است.

 


الحج : 15   مَنْ كانَ يَظُنُّ أَنْ لَنْ يَنْصُرَهُ اللَّهُ فِي الدُّنْيا وَ الْآخِرَةِ

 فَلْيَمْدُدْ بِسَبَبٍ إِلَى السَّماءِ ثُمَّ لْيَقْطَعْ فَلْيَنْظُرْ هَلْ يُذْهِبَنَّ كَيْدُهُ ما يَغيظُ


هر كس گمان مى‏كند كه خدا او را در دنيا و آخرت يارى نخواهد كرد

و از اين نظر عصبانى است، هر كارى از دستش ساخته است بكند ريسمانى به سقف خانه خود بياويزد،

و خود را حلق آويز کند  و آنگاه طناب را  قطع كند

تا با سر به زمین بخورد

پس ببيند آيا اين كار خشم او را فرو مى‏نشاند؟!

 

الكافي  : 72   عَنْ أَبِي الْحَسَنِ الرِّضَا علیه السلام  قَالَ أَحْسِنِ الظَّنَّ بِاللَّهِ فَإِنَّ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ يَقُولُ:

 أَنَا عِنْدَ ظَنِّ عَبْدِيَ الْمُؤْمِنِ بِي إِنْ خَيْراً فَخَيْراً وَ إِنْ شَرّاً فَشَرّا   


امام رضا عليه السلام فرمودند :
به خداوندخوش گمان باش كه خداوند ميگويد من در نزديكي گمان بنده مومن خودم هستم .

گمان نيك  نيكي و گمان بد  بدي براي او به همراه دارد .

نااميدي از رحمت خدا
حرامترین حرام‏ها .



:: بازدید از این مطلب : 382
|
امتیاز مطلب : 40
|
تعداد امتیازدهندگان : 12
|
مجموع امتیاز : 12
تاریخ انتشار : 7 مرداد 1389 | نظرات ()
نوشته شده توسط : مريم

يک بار دختري حين صحبت با پسري که عاشقش بود  ازش پرسيد

چرا دوستم داري ؟ واسه چي عاشقمي؟پسر گفت :دليلشو نميدونم

...اما واقعا دوستت دارم دختر:تو هيچ دليلي رو نميتوني عنوان کني...

پس چطور دوستم داري؟چطور ميتوني بگي عاشقمي؟

من جدا دليلشو نميدونم اما ميتونم بهت ثابت کنم .

دختر:ثابت کني!نه من

دليلتو ميخام .پسر:باشه ...باشه...ميگم...چون تو خوشگلي"صدات گرم و

خواستنيه "هميشه بهم اهميت ميدي"دوست داشتني هستي"به خاطر

لبخندت .دختر از جواب اون خيلي راضي و قانع شد .متاسفانه چند روز بعد

اون دختر تصادف وحشتناکي کردو به حالت کما رفت.

پسرنامه اي کنارش گذاشت با اين مضمون :عزيزم گفتم،بخاطر صداي گرمت

عاشقتم اما حالا که نميتوني حرف بزني،ميتوني؟

نه!پس من ديگه نميتونم عاشقت بمونم گفتم بخاطر اهميت دادن ها و

 

مراقبت کردن هات دوستت دارم اما حالا که نميتوني برام اونجوري باشي

،پس منم نميتونم دوست داشته باشم. گفتم واسه لبخندات،براي حرکاتت

عاشقتم اما حالا نه ميتوني بخندي نه حرکت کني پس منم نميتونم

عاشقت باشم اگه عشق هميشه يه دليل  ميخوادمثل همين الان پس ديگه

براي من دليلي واسه عاشق تو بودن وجود نداره

عشق دليل ميخواد؟!

نه!معلومه که نه!

پس من هنوز هم عاشقتم!

عشق واقعي هيچوقت نمي ميره

اين هوس است که کمتر و کمتر ميشه و از بين ميره

عشق خام و ناقص ميگه:"من دوست دارم چون بهت نياز دارم

 

ولي عشق کامل و پخته ميگه :بهت نياز دارم چون دوستت دارم

سرنوشت تعيين ميکنه که چه شخصي تو زندگيت واردبشه

اما قلب حکم ميکنه که چه شخصي در قلبت بمونه"

 



:: بازدید از این مطلب : 351
|
امتیاز مطلب : 42
|
تعداد امتیازدهندگان : 12
|
مجموع امتیاز : 12
تاریخ انتشار : 7 مرداد 1389 | نظرات ()