نوشته شده توسط : مريم

خوشبختي

و چه خوشبخت بود آدم اول در بهشت و چه زود باخت رنگ خوشبختی را آدم و حوا به طعم سیب و عطر گندم آری انسان سالهاست که به زمین هبوط کرده  و روح خویش را به تسخیر کالبد جان در آورده و تنها دلخوشی اواین است که شاید بنده خوبی باشد حال بین انسان و خدا هفت آسمان حایل شده وحال انسان برای رهایی خویش از زندان دنیا بال پرواز میخواهد تا اوج گیرد تا بلندای خدا

 بال و پر پرواز آدمی روح اوست و باید روحش را به قدری قدرتمند سارد که آن را توان  رهیدن ورهایی به ملکوت باشد

 



:: بازدید از این مطلب : 565
|
امتیاز مطلب : 99
|
تعداد امتیازدهندگان : 32
|
مجموع امتیاز : 32
تاریخ انتشار : 30 تير 1389 | نظرات ()
نوشته شده توسط : مريم

اين  شعر  كه  توسط  كريمي  خونده  شده  خيلي  قشنگه  ،  خواهش  مي كنم  با  صبر  و  بادقت  بخونيد  .

عشق  يعني  ذكر  ناموس  خدا  . . .

يا  علي  گفتن  به  زير  دست  و  پا  . . .

عشق  يعني  جلوه ي  صبر  خدا  . . .

شرم  ايوب  نبي  از  مرتضي  . . .

عشق  يعني  صبر  در  هنگام  خشم  . . .

عشق  يعني  جاي  سيلي  رو  چشم  . . .

عشق  بر  دلها  شهامت  مي دهد  . . .

عشق  بر  غم ها  حلاوت  مي دهد  . . .

عشق  بر  دلداده  فرمان  مي دهد  . . .

عاشق  جانداده  را  جان  مي دهد  . . .

عشق  باعث  شد  كه  دل  سامان  گرفت  . . .

پشت  درب  خانه  زهرا  جان  گرفت  . . .

عشق  يعني  عشق  ناب  فاطمه  . . .

بيت  الاحزان  خراب  فاطمه  . . .

عشق  يعني  گريه هاي  حيدري  . . .

دختري  دنبال  نعش  مادري  . . .

عشق  يعني  قلب  چون  آيينه اي  . . .

جاي  ميخ  در  به  روي  سينه  اي  . .



:: بازدید از این مطلب : 453
|
امتیاز مطلب : 105
|
تعداد امتیازدهندگان : 33
|
مجموع امتیاز : 33
تاریخ انتشار : 29 تير 1389 | نظرات ()
نوشته شده توسط : مريم

كوچه هاي دربه دري

زيبا ترين سلام دنيا طلوع عشقه آن را بدون غروبش تقديم تو مي كنم  سلام خداي زيبايي ها خداي خوب من خداي بي كسي هاي من سلام امروز روز ديگري است.

 باز هم تنها پشت شيشه هاي بخار گرفته به تو مي انديشم به راه هاي به تو رسيدن .

امروز آسمان آبي است و خورشيد زيبا و مثل هميشه محبتش را نسار زمينيان مي كند امروز امروز است و من تنهام هنوز تنها هنوز گمشده اي ميان كاغذ پاره ها اندكي كمك مي خواهم اندكي مرحم براي اين دل پاره پاره كه يار و ياوري جز تو ندارد خداي من خداي زيبايي هاي بي همتاي من هنوز در به در كوچه پس كوچه هاي تنهاييم هنوز به تو نرسيده ام هنوز نه .

به هر كجا كه مي روم ، از هر راهي. . .

به بن بستي بزرگ مي خورم بن بستي با ديوار هاي خيلي خيلي بلند و باز  مجبورم برگردم به عقب ، به سر جاي اولم و دوباره راهي برگزينم براي رسيدن به تو

اما.... اما خسته ام ، خسته ام از بس به بن بست خورده ام خسته . .

دلم تنگ است تنگ . اما نمي دانم چه بگويم از كجا ،اصلا براي كه بگويم

چون مي دانم گفتن فايده اي ندارد كمك مي خواهم كمك

فقط ذره اي ،اندكي كمك مي دانم كه كمكم مي كني . . .

خدايا تو پاكي و من گنهكار من در سياهيم و تو غرق نوري كمكم كن دلم براي روشنايي تنگ است. . .

 

پايان 

 



:: بازدید از این مطلب : 560
|
امتیاز مطلب : 115
|
تعداد امتیازدهندگان : 37
|
مجموع امتیاز : 37
تاریخ انتشار : 29 تير 1389 | نظرات ()
نوشته شده توسط : مريم

 

خـــدا و آرایـشــگـر !
مردی برای اصلاح سر و صورتش به آرایشگاه رفت در بین کار گفت و گوی جالبی بین آنها در گرفت.
آنها در مورد مطالب مختلفی صحبت کردندوقتی به موضوع خدا رسید
آرایشگر گفت: من باور نمی کنم که خدا وجود دارد.
مشتری پرسید: چرا باور نمی کنی؟
آرایشگر جواب داد: کافیست به خیابان بروی تا ببینی چرا خدا وجود ندارد؟ شما به من بگو اگر خدا وجود داشت این همه مریض می شدند؟ بچه های بی سرپرست پیدا میشد؟ اگر خدا وجود داشت درد و رنجی وجود داشت؟ نمی توانم خدای مهربانی را تصور کنم که اجازه دهد این همه درد و رنج و جود داشته باشد.
مشتری لحظه ای فکر کرد اما جوابی نداد چون نمی خواست جر و بحث کند. آرایشگر کارش را تمام کرد و مشتری از مغازه بیرون رفت. به محض اینکه از مغازه بیرون آمد مردی را دید با موهای بلند و کثیف و به هم تابیده و ریش اصلاح نکرده ظاهرش کثیف و به هم ریخته بود.
مشتری برگشت و دوباره وارد آرایشگاه شد و به آرایشگر گفت:میدونی چیه! به نظر من آرایشگرها هم وجود ندارند.
آرایشگر گفت: چرا چنین حرفی میزنی؟ من اینجا هستم. من آرایشگرم. همین الان موهای تو را کوتاه کردم.
مشتری با اعتراض گفت: نه آرایشگرها وجود ندارند چون اگر وجود داشتند هیچکس مثل مردی که بیرون است با موهای بلند و کثیف و ریش اصلاح نکرده پیدا نمی شد.
آرایشگر گفت: نه بابا! آرایشگرها وجود دارند موضوع این است که مردم به ما مراجعه نمیکنند.
مشتری تاکید کرد: دقیقا نکته همین است. خدا وجود دارد. فقط مردم به او مراجعه نمیکنند و دنبالش نمی گردند.
برای همین است که این همه درد و رنج در دنیا وجود دارد.!

 



:: بازدید از این مطلب : 528
|
امتیاز مطلب : 115
|
تعداد امتیازدهندگان : 37
|
مجموع امتیاز : 37
تاریخ انتشار : 28 تير 1389 | نظرات ()
نوشته شده توسط : مريم

 

آبی تر از آنم که بيرنگ بميرم

شيشه نبودم که با سنگ بميرم

من آمده ام تا مرز رسيدن

همراه تو فرسنگ به فرسنگ بميرم

تقصير کسی نيست که اينگونه غريبم

شايد که خدا خواست که دلتنگ بميرم

 

 

 



:: بازدید از این مطلب : 634
|
امتیاز مطلب : 110
|
تعداد امتیازدهندگان : 38
|
مجموع امتیاز : 38
تاریخ انتشار : 28 تير 1389 | نظرات ()
نوشته شده توسط : مريم

شخصيت  مهبوب من

 

به نام او كه آغاز و پايان دل است

 به نام او كه دريا ي غم را ساحل عشق است

جهان بوم سفيدي بود با قلم موهايي و رنگهايي اما كسي نبود كه با اين ها چيزي ترسيم كند

ناگهان

او قلم را برداشت رنگ هارا پاشيد روحش را دميد با عشق نوشت به زيبايي گفت با نوازش خواست ، با مهرباني داد ، بي منت بخشيد و آفريد مارا .

جهان را ساخت دوباره از نو ، دوباره زيبا، دوباره مهربان، دوباره . . .

من اين بار واقعا شخصيت مهبوبم را يافته بودم ( پس از سالها ) كسي ، شخصيتي كه واقعا دوست داشتم شبيهش باشم دوست داشتم براي اولين بار مثل كسي باشم مثل او .

مثل او ببخشم اما بي انتقام ،بدهم بي منت ،آدم هايش را دوست بدارم اما دوست داشتني دوست بدارم نه بي مهر و بي عشق درست مثل او .

دوست بدارم و دوستم بدارند نه به خاطر خودم به خاطر احساسم به خاطر . . .

همه مي دانند كه او دوستشان دارد اما هيچكس هيچكس نميداند كه من دوستشان دارم .

همه مي دانند كه او مي دهد بي منت و ميگيرد به صلاح خودشان ومي خواهد بي منت چيز هاي گذشته براي خودشان و به صلاح خودشان اما اما اما

شخصيت مهبوب من فقط مال من نيست همه مي شناسندش همه دوستش دارند همه اعتقادش دارند همه ميدانند روز و شب ، من وتو ، زمين و آسمان ، دريا ،رود و رودخانه همه از آن اوست و اوست اوست كه همه اينها را داد راه و چاه ،درست و غلط و ابليس را هم داد .

به تو قدرت انتخاب داد فرصتي براي جبران اتفاقات اشتباهات داد و لبخندي زيبا به نام زندگي به تو به من بخشيد او او هميشه بزرگ است و بي نقصز و من هزاران چيز از او ياد گرفتم :

ياد گرفتم بزرگ باشم بي غرور ،مهربان باشم و محبت كنم بي آنكه انتظاري داشته باشم . صبور باشم با هدف ، ببخشم بي منت ،ستايش كنم ،دوست بدارم ، عاشق شوم و عشق بورزم و در كنار همه اينها لحظه اي سكوت و تنهايي اما بدانم در تنهاييم او هست ، سكوت ياد گرفتم سكوتي با معني با هدف با پايه با اساس. ياد گرفتم براي ساختن فردايي بهتر بايد از امروز شروع كرد .

براي آينده اي روشن تر گذشته را رها ، به امروز فكر و براي فردا برنامه ريزي كنم...

يادگرفتم. . . .

براي ساختن خانه اي به نام زندگي بايد پايه هاي عشق را محكم كنم ستون محبت را استحكام بخشم ، ديوار مهر را زيبا رنگ كنم و سقف موفقيت با نورگيري رو به آسمان بنا كنم تا اورا پس از پايان و قبل از شروع هر كاري ببينم و به او دقايقي فكر كنم.

پنجره هاي آرامش و صفا را با مهر دستان مادر و نور چراغ خانه را با عرق هاي بي همتاي پدر بيفروزم و

در خانه را هميشه به روي غم ببندم اما در دوم خانه را باز نگاه خواهم داشت تا همه بدانند هميشه در خانه ام به رويشان باز است درست مثل او واما

در آخر

چه زيباست لبخند خدا و چه ترسناك سكوتش و چقدر عاشقانه است صداي  اذان و اقامه كه گه گداهي ما را ياد او بيندازد كه او بود كه ما هستيم كه او خواست تا ما باشيم.

پس بياييم لااقل از امروز واقعا معني زندگي را بيابيم

زندگي اين است . . .

لبخند ساده ي خورشيد و صبح بخيري دلنشين به خدا بوسه اي به دستان مادر تشكر از سايه پر مهر و محبت بي همتاي پدر

پس. . .

قدرش بدان كه تو كه من با اين حال خوش بختيم خوشبخت ترين و من چقدر خوش حالم كه شخصيت مهبوب خود را يافته ام

و اي كاش كمي شبيهش باشم تا واقعا زندگي كردن و عشق ورزيدن از او ياد بگيرم .

خدايا خداوندا اي كاش همه  دريابند كه مهبوب ترين شخصيت زندگي شان پيش رويشان است اندكي دقت  ،فقط اندكي دقت ،  همين . . . .

 

 

 

 

 


پايان



:: بازدید از این مطلب : 674
|
امتیاز مطلب : 94
|
تعداد امتیازدهندگان : 32
|
مجموع امتیاز : 32
تاریخ انتشار : 28 تير 1389 | نظرات ()
نوشته شده توسط : مريم

ميدوني چرا خدا به همه دو تا دست ,

دو تا پا , دو تا چشم داده ,

اما فقط یه دونه قلب داده؟

. اون يکيش رو پيدا کنی خوب من بهت ميگم براي اين که بگردی



:: بازدید از این مطلب : 634
|
امتیاز مطلب : 88
|
تعداد امتیازدهندگان : 29
|
مجموع امتیاز : 29
تاریخ انتشار : 27 تير 1389 | نظرات ()
نوشته شده توسط : مريم

زندگی = ریاضیات

زندگی ریاضیات است .

خوبی ها را جمع کنید ،

 دعواها را کم کنید ،

شادی ها را ضرب کنید ،

 دردها را تقسیم کنید ،

نفرت ها را زیر رادیکال ببرید . عشق را به توان برسانید .



:: بازدید از این مطلب : 513
|
امتیاز مطلب : 90
|
تعداد امتیازدهندگان : 28
|
مجموع امتیاز : 28
تاریخ انتشار : 27 تير 1389 | نظرات ()
نوشته شده توسط : مريم

چشمانت را برای زندگی می خواهم


 اسمت را برای دلخوشی می خوانم

 

 دلت را برای عاشقی می خواهم

صدایت را برای شادابی می شنوم

 

دستت را برای نوازش و پایت را برای همراهی می خواهم

عطرت را برای مستی می بویم

خیالت را برای پرواز می خواهم

 و


 خودت را نیز برای پرستش




:: بازدید از این مطلب : 480
|
امتیاز مطلب : 82
|
تعداد امتیازدهندگان : 25
|
مجموع امتیاز : 25
تاریخ انتشار : 27 تير 1389 | نظرات ()
نوشته شده توسط : مريم

عاشقا سلام ....

سلام به همه ي اونايي كه هستن و باعث ميشن ما هم باشيم خيلي دوستتون دارم و مي خوام بگم كه ما مي خوايم از امروز در مورد موضوعاتي كه دوستارين بنويسم و صحبت كنيم مي دونيد من خدا رو خيلي دوستدارم خوب دلايل خيلي زيادي وجود داره كه اين رو ثابت ميكنه و اما عشق

همه ي ما به نوعي عاشقيم بعضي ها عاشق يك شخص خاصي

بعضي ها عاشق ذستاي مادر

بعضي صداي پدر

بعضي آغوش باهم بودن كنارهم بودن

و..............

وبالاخره اكثريت عاشق محبت هاي بي دريغ خدا

ميدونيد عشق به خدا يعني جدايي از زمين و رسيدن به آسمون و بعد طنابي انداختن به پايين و بالا كشيدن عاشقا

فعلا تا همين جا

تا فردا

خداحافظ همه ي من و خدايي ها



:: بازدید از این مطلب : 710
|
امتیاز مطلب : 73
|
تعداد امتیازدهندگان : 24
|
مجموع امتیاز : 24
تاریخ انتشار : 27 تير 1389 | نظرات ()
نوشته شده توسط : مريم

خدا را دوست دارم ، به خاطر اينکه با هر username که باشم، من را connect مي کند

خدا را دوست دارم ، به خاطر اينکه تا خودم نخواهم مرا D.C نمي کند .

خدا را دوست دارم ، به خاطر اينکه با يک delete هر چي را بخواهم پاک مي کند

خدا را دوست دارم ، به خاطر اينکه اينهمه friend براي من add مي کند

خدا را دوست دارم ، به خاطر اينکه اينهمه wallpaper که update مي کند

خدا را دوست دارم ، به خاطر اينکه با اينکه خيلي بدم من را log off نمي کند

خدا را دوست دارم ، به خاطر اينکه همه چيز من را مي داند ولي SEND TO ALL نمي کند

خدا را دوست دارم ، به خاطر اينکه مي گذارد هر جايي که مي خواهم Invisibel بروم

خدا را دوست دارم ، به خاطر اينکه هميشه جزء friend هام مي ماند و من را delete و ignore نمي کند.

خدا را دوست دارم ، به خاطر اينکه هميشه اجازه، undo کردن را به من مي دهد

خدا را دوست دارم ، به خاطر اينکه آن من را install کرده است

خدا را دوست دارم ، به خاطر اينکه هيچ وقت به من پيغام the line busy نمي دهد

خدا را دوست دارم ، به خاطر اينکه اراده کنم، ON مي شود و من مي توانم باهاش حرف بزنم

خدا را دوست دارم ، به خاطر اينکه دلش را مي شکنم، اما او باز من را مي بخشد و shout down ام نمي کند

خدا را دوست دارم ، به خاطر اينکه password اش را هيچ وقت يادم نمي رود، کافيه فقط به دلم سر بزنم

خدا را دوست دارم ، به خاطر اينکه تلفنش هميشه آنتن مي دهد

خدا را دوست دارم ، به خاطر اينکه شماره اش هميشه در شبکه موجود است

خدا را دوست دارم ، به خاطر اينکه هيچ وقت پيغام no response to نمي دهد

خدا را دوست دارم ، به خاطر اينکه هرگز گوشي اش را خاموش نمي کند

خدا را دوست دارم ، به خاطر اينکه هيچ وقت ويروسي نمي شود و هميشه سالم است

خدا را دوست دارم ، به خاطر اينکه هيچوقت نيازي نيست براش BUZZ بدهم

خدا را دوست دارم ، به خاطر اينکه آهنگ حرف هاش هميشه من را آرام مي کند

خدا را دوست دارم ، به خاطر اينکه نامه هاش چند کلمه اي بيشتر نيست، تازه spam هم تو کارش نيست

خدا را دوست دارم ، بخاطر اينکه وسط حرف زدن نمي گويد، وقت ندارم، بايد بروم يا دارم با کس ديگري حرف مي زنم

خدا را دوست دارم ، به خاطر اينکه من را براي خودم مي خواهد، نه خودش

خدا را دوست دارم ، به خاطر اينکه هميشه وقت دارد حرف هايم را بشنود

خدا را دوست دارم ، به خاطر اينکه فقط وقت بي کاريش ياد من نمي افتد

خدا را دوست دارم ، به خاطر اينکه مي توانم از يکي ديگر پيشش گله کنم، بگويم که ....

خدا را دوست دارم ، به خاطر اينکه هميشه پيشم مي ماند و من را تنها نمي گذارد، دوست داشتنش ابدي است

خدا را دوست دارم ، به خاطر اينکه مي توانم احساسم را راحت به آن بگويم، نه اصلا نيازي نيست بگويم، خودش ميتواند نگفته، حرف ام را بخواند

خدا را دوست دارم ، به خاطر اينکه به من مي گويد دوستم دارد و دوست داشتنش اش را مخفي نمي کند

خدا را دوست دارم ، به خاطر اينکه تنها کسي است که مي تواني جلوش بدون اينکه خجل بشوي گريه کني، و بگويي دلت براش تنگ شده

خدا را دوست دارم ، به خاطر اينکه ، مي گذارد دوستش داشته باشم ، وقتي مي دانم لياقت آنرا ندارم

خدا را دوست دارم به خاطر اينکه از من مي پذيرد که بگويم : خدا را دوست دارم ...



:: بازدید از این مطلب : 662
|
امتیاز مطلب : 68
|
تعداد امتیازدهندگان : 22
|
مجموع امتیاز : 22
تاریخ انتشار : 27 تير 1389 | نظرات ()